عکس
چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۰۴ ب.ظ
سمیرا میخواست ثبت نام دانشگاهشو تکمیل کنه
باید یه عکس 3در4 اسکن میکرد و میذاشت تو پذوفایلش تو سایت دانشگاه
اس زده که من باید یه عکس اسکن کنم واسه دانشگاه در ضمن عکسم ندارم!!!
گفتم میخوای از عکسای خودم برات اسکن کنم بذارم؟؟؟؟
یا بیا همینجا ازت عکس بگیرم بذارم؟؟!!!
گفت باشه میام
دیروز اومد
با موبایل ازش عکس گرفتم گذاشتیم تو پروفایلش!!!
البته با فتوشاپ یه تغییراتیم انجام دادم
بهش میگم آخر میان مارو به جرم جعل اسناد میگیرن :|
انصاف نیست!
زندگیه منه
و قراره انتخاب من باشه
اما نیست....
قراره من بخوام...اما نمیخوام
قراره من بسازم ولی باید بسوزم
نذاشتن
چون نخواستن
چون با محاسباتشون جور نبود
انصاف نیست که این گناه فقط به گردن ما باشه
وقتی چیزی که نمیخوای میشه....دیگه دعای خیر هم نمیتونه برات کاری بکنه
دیگه انگار از دعا کردنم دلسرد شدم
وقتی میبینم اینهمه التماس به جایی نرسیده
بیشتر از همیشه دلتنگم
مبهوت از چیزی که به سرم اومد
میدونم که اینجوری دووم نمیارم!
میدونم که اگه همینجوری بگذره یه جایی قالب تهی میکنم
و این عقده ی بزرگ روز به روز بزرگتر میشه تا اینکه یه کاری دست خودمو بقیه میده
اینا تلقین نیست
میگم میدونم چون خودمو میشناسم.....
من این زندگی رو نمیخوام!
چون مال من نیست
چون همه رو برام خواستن و بریدن و دوختن
من فقط تماشاگر و بازیگرش نقش پیش نوشته ی خودم بودم
۹۱/۰۸/۲۴