خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

غذای روح

شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۱، ۰۹:۱۳ ب.ظ
چیزی که بیش از همه داره از دست میره روحمه! چون کمتر از همه بهش میرسم باید کتاب بخونم! فقط و فقط برای فهمیدن باید به معنویات بیشتر توجه کنم یه نماز سرسری خوندن چیزی رو حل نمیکنه قبلنا که آروم بودم یادمه نمازمو آروم میخوندم حواسم پرت چیزی نبود پشت سرش میشستم و دعا میخوندم زیاد صلوات میفرستادم............ همین کارای ساده بود ولی حالم خیلی بهتر از امروز بود این یاس و دلمردگی وجود نداشت و حالا بیخودی سرم شلوغ شده و به این کارام نمیرسم زیادی پای این مسخره میشینم که البته دیگه قصد کردم کمش کنم و امروزم موفق بودم اینجا دنبال چیزی نیستم فقط گاهی جبران تنهاییه و حرفایی که نمیشه زد! باید به روحم بیشتر برسم حس میکنم زمان زیادی ندارم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۲۷
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.