خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

خطا

پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۶:۱۹ ب.ظ
* قبول شدم اما با یک خطا...با مربیم مشورت کردم گفت نرو دوره ی بعد دوباره شرکت کن....چشم! یا بهمنه دوباره یا اسفند.... * بابا دائم تو گوشم میخونه که دیگه ولش کن و مامان سکوتی میکنه که معنیش تایید حرفا باباست! من اینجا هیچ حامی ندارم مگه اینکه کار مورد نظر خودشون باشه * هم من هم بابا و مامان داریم به هم باج میدیم تا بتونیم با هم کنار بیایم * تصمیم گرفتم دهنمو بعد از این ببندم شاید برای همیشه..... * بین بعضی چیزا هنوز نتونستم ارتباط برقرار کنم و این عذابم میده * راننده اتوبوس امروز اعصابمو خورد کرد سر صبح...کارت زدم اما وقتی پیاده شدم میگفت نزدی... آروم آروم با اوتوبوسش کنارم میومد و هی میگفت کارت بیا بزن و .... حرفمو قبول نمیکرد.... برو بابا دیوانه........ و دیگه محلش نذاشتم(حرف آخرو با خودم گفتم) و اونم یه چیزی گفت...شاید فحشم داد * حس نوشتن نیس...حس سر زدن نیس...حس خوندنم نیس...شرمنده همه { دپرس نیستماااااا فقط حوصله ندارم }
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۱۶
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.