خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

به سپیدی زمان

يكشنبه, ۳ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۰۱ ق.ظ
دو سه هفته پیش یه تار موی نیمه سفید بین موهام پیدا کردم دیروز دیدمش دوباره کاملا سفید شده بود و یکی دیگه هم داشت بهش اضافه میشد یاد این شعر رودکی افتادم: من موی خویش را نه از آن میکنم سیاه          تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه   چون جامه ها به وقت مصیبت سیه کنند         من موی در مصیبت پیری کنم سیاه راس میگن غصه آدمو پیر میکنه.... تازه فهمیدم چقدر غصه خوردم تو این دوسال هی با توام! به خاطر اینهمه غم و غصه ای که بهم دادی نمیبخشمت
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۰۳
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.