قصه ی دنباله دار
سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۱، ۰۵:۲۰ ب.ظ
هیچ وقت داستانای دنباله دار و دوس نداشتم
و سریالایی که دنباله شون یه هفته بعده....
دوست دارم تکلیف همه چیز زود روشن شه
روز آزمون ورودی دعا میکردم کاش همش و تو یه روز بگیرن و این اتفاقم افتاد!
فک میکنم برای اولین بار بود چون هیچ دوره ای این کارو نکردن تا جایی که پرسیدم و شنیدم
اینبارم دوست داشتم این کلاسا قبل عید تموم شه و امتحانشم گرفته بشه ولی ظاهرا نمیشه
برنامه خیلی نامنظمه
ممکنه کلاسا تموم شه (سعی گروه بر اینه) اما امتحان اون طرف سال
نمیدونم چی بگم......................................
فکرم خیلی مشغوله ...اعصابم بهم میریزه از اینکه معلوم نیس چی میخواد بشه و اینقدرم فرایندش طولانیه
امروز جلسه اول بود...بد نبود...3ساعت طول کشید...خسته شدم
حَملِ هیپ خیلی سخته :(( تازه این هنوز اولشه :((
مث کابوس میمونه حتی وقتی میخوابم دائم خوابشو میبینم
امروز همش فکر میکردم من چرا اینهمه دارم خودمو اذیت میکنم واسه اینکار؟؟؟؟؟
جواب: شنا رو خیلی دوس دارم اما مربیگری رو ترجیح میدم و هیچ وقتم از اول به فکر نجات غریق نبودم
اما نجات غریق پلیه که میتونه منو به مربی گری برسونه
۹۱/۱۲/۱۵