خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

زبون بسته های مهربون

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۶ ق.ظ
حیوونه واقعا احساسات آدما رو درک میکنن؟؟؟ تا یه حدیشو آره شایدم همه شو درسته وقتی این دوتا جوجه رو که الان دوماهه شدن و بزرگ شدن کلی میبوسمشون جیغ میکشن ولی شاید دارن خودشونو لوس میکنن ;) موقعیت بدی بود.باید خودمو نگه میداشتم بعد از شنیدن اون حرفا و ....انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده!! رفتم پایین پیش جوجه ها ک بیارمشون تو حیاط گردش ولی دم در ک رسیدم دیگه نتونستم همون جا نشستم و ..... از در که اومدم و نشستم انگار اونا حال منو فهمیدن بدون سر و صدا دور و برم راه رفتن و هی نگام میکردن چند لحظه ای پریدن روی زانوهام و یه کم مکث کردن و رفتن پایین و همون جلو نشستن... باز یه ذره پا میشدن و دو قدم میرفتن و باز میشستن .بدون هیچ سر صدایی...... مطمئنم که خوب میفهمن اونم تو زمانی که هیچ کس نمیفهمه چته چه جوری اینا رو از خودم جدا کنم؟؟؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۳
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.