خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

پیراهن مشکی

دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۳۶ ب.ظ
روز آخر ماه رمضان صبح لباس مشکی بابا رو که چند روزی رو میز اتو مونده بود و اتو میزدم و با خودم میگفتم تا کی بشه بابا بخواد لباس مشکی بپوشه اخه..... زیاد طول نکشید....درست روز بعد...روز عید فطر....عمه با رفتنش همه مونو سوزوند...کمر بابا رو شکست هنوز باور نمیکنم که دیگه نیست...حتی شماره شو از تو گوشیم پاک نکردم شب قدر و همه شب و روزای دیگه دعا میکردم مشکلاتت تموم بشه و راحت بشی.... نمیدونستم قراره اینجوری راحت بشی!! خیلی وقتا قبل از اینکه من بهش اس ام اس بزنم عیدارو اون بهم میزد..... وای خدای من چقدر سخته وقتی داری داده هاتو پس میگیری آخرین مهمونیای ماه رمضون بود که همو میدیدم چقدر این آخریا گرفته بود...نگاش میکردی میفهمیدی....اما میخندید...شوخی میکرد هیچ کی باورش نمیشد...مریض نبود ...پیر نبود هنوز به 60 نرسیده بود همیشه شیک و مرتب بور همیشه میخندید و تو هر شرایطی شوخی میکرد خیلی خوش اخلاق و مهربون بود...خیلی هیچ کی ازش بدی ندیده بود............همه با ناباوری میومدن مجلس ختمش یه هفته قبل تو آخرین مهمونی گفت امشب بیا خونه مون...گفتم نمیتونم .......... کاش رفته بودم قرار شده بود بعد عید یه روز برم خونش و......وااای خدایا چقدر غریبانه رفت.... بعد از طلاق خودشو به آب و آتیش زد تا بچه هاشو بیاره پیش خودش ولی وقتی دم در خونه افتاد و سکته کرد هرکدوم دنبال خوشگذرونی خودشون بودن.... همیشه تنها بود...همیشه کار میکرد به سختی و اونا به راحتی ......... یه وقتایی خیلی دلش پر بود و از بچه هاش مینالید وقتی نبودن میگفت مگه من چقدر مامانمو اذیت کردم که این باید سرم بیاد؟؟؟ تو رفتی عمه جون بچه هات عذاب وجدان دارن....خودشونو میزنن....ولی چه فایده؟؟؟؟ یادم از اون شبایی میاد که تو اتاق من خوابیده بودی و از تنهاییات میگفتی از ترس و وحشتت میگفتی......ازینکه تو اون باغ بزرگ و درندشت بیرون شهر هیچ کی پیشت نبود....... چیا که نکشیدی و هم رو به خاطر بچه هات تحمل کردی دق کردی عزیزم....همه میدونن حوصله ی هیچ چی رو ندارم//////////////////////////////////////////
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۲۱
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.