الفبای امروز
دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۲۲ ب.ظ
الف) فواید شلوغ بازی
صبح که منو سمی رسیدیم همه بیرون در منتظر
بودن تا مدیر بیاد و شیفت و تحویل بده (پدر بنده) منم که مث همیشه تا پیاده
شدم سلام و احوالپرسی و با سر و صدا....بابا اومد بیرون و گفت شما چرا
اینجا وایسادین؟ حوا جون(مدیر شیفت خانوما)گفت: گفتیم شاید هنوز وقتش
نرسیده... بابا در حالی که مارو دعوت به داخل کرد و داشت میرفت داخل
ساختمون گفت: چقدم سر صدا میکنید :)) همه برگشتن منو نیگا کردن گفتم نگران
نباشید بابام صدای منو از بین هزاران صدایی که به هوا بلند شده تشخیص میده و
مقصر هم میدونه همیشه :)) تازه اگه من سر صدا نمیکردم که شما هنوز باید
میموندید پشت در :|
ب) کمر بند ایمنی
با سمی که
سوار ماشین میشیم (منو نرگس) تا میشینیم میگه نفری 11تا قل هوالله و 1 آیة
الکرسی بخونید...ااینبار هنوز تو اتاق رختکن داشتیم حاضر میشدیم سمی گفت
بچه ها از الان شروع کنید بخونید نرگسم گفت آره دیگه نفری11تا توحید و آیتة
الکرسی و جوشن کبیر با صدای بلند تا سمی راه بیافته :))
پ)آرزوهای ریز
صبح
داشتم فک میکردم از وقتی نرگس صبا با سمی میاد من باید صندلی عقب بشینم
همش .خب دوس ندارم! حس بی توجهی بهم دس میده :| تا اینکه سمی رسید و دیدم
صندلی جلو خالیه :) .... وقتی رسیدیم نرگسم گفت امروز دیگه من نبودم تو جلو
نشستی D: ... گفتم کاش یه چیز دیگه خواسته بودم
ج)فردا
عرفه است...شبای قدر و از دست دادم حقیقتا...خیلی پشیمونم... فردام که این
آبجی جان کلی باز برنامه ریخته برا خودش...کاش میشد بریم حرم...بابا که
میره...میمونیم منو مامی... خدایا :(
د) خنثی
اگه نفرتمو تقویت نکنم بازم به روند احمقانم ادامه
میدم و یه روزی بیشتر از امروز پشیمون میشم!! رویاها ثروتای بزرگ و تموم
نشدنین .... رویاهام خاکستر شد
ج)خدایا باور کن به خاطر تو بود :( پس لطفا کمکم کن :(
۹۲/۰۷/۲۲