خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

غر

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۲۷ ب.ظ
کار زیاد دارم! فکر این کارا خستم میکنه گرچه نسبت به سالهای گذشته کمتر شده اونم به خاطر اینکه استخر میرم و وقت ندارم تو استخرم به همه گفتم تا بعد عید دیگه خیاطی نمیکنم.با این وجود دوتا پارچه چادری هست که بایدببرم و ساده اس زیادم وقتمو نمیگیره...ولی یکی از خدمه هست که بدجور رو اعصابمه! کلی پارچه آورده که ببر خونه تون بدوز...گفتم الان وقت ندارم باشه بعد عید اگه شد کم کم میدوزم باز گیر داده بود یه سارافون واسه دخترم بدوز...هرچیم بهش گفتم بابا من وقت نمیکنم باز این پیله بود خلاصه منم که قبول نکردم...هفته پیش که یه سر زدم استخر دیدم باز پارچه چادری آورده که برا دخترش چادر عربی بدوزم اینقدر عصبانی شدم دلم میخواست باهاش دعوا کنم ولی خب چیزی نگفتم مشکل اینجاست که سن مامانمو داره و بعدم سالهاست که میشناسیم همو و کلا آدم ظاهرا خیلی آروم و بی آزار اما پر رو و راحته..ینی اینقد پیله میکنه که تو رو درواسی بیافتی هرچیم بهش میگم بابا من خودم کلی کار دارم نمیفهمه!!!!!!!! به چنین آدمایی چه جوری باید حالی کرد خب؟؟؟؟ ایشالا بعد عید اگه این خانوم عوض بشه و دیگه نیاد من یکی که کلی از دستش راحت میشم خواهرمم پیشنهاد داده 5شنبه باهاش برم خرید..اصلا حوصله شو ندارم به مامان گفتم من نمیرم باهاش! میتونین هماهنگ کنین خودتون برین چون اولا چون عصرش میرم دندونپزشکی صبح میخوام به کارام برسم دوما کلا دوست ندارم باهاش برم بیرون! کلا آبم با خواهرم تو یه جو نمیره..همینم که میاد خونه مون به زور تحملش میکنم...اصلا برام غیر قابل تحمل شده! خدایا کی میشه من بتونم برا خودم زندگی کنم بدون اینکه اینقد دورو بریام ازم توقع ریز و درشت داشته باشن بدون اینکه هر وقت خواستن رو من برنامه ریزی کنن! روز به روز که میگذره بیشتر باید ملاحظه ی بابا و مامان و بکنم مخصوصا بابا هرچی میگه باید کر بشم و جواب ندم اخلاقش خیلی بد شده و خیلی کم حوصله و مرگ عمه هم که بدترش کرد کاش این کار فعلیش و بذاره کنار به زودی هم خودش اعصابش راحت تر میشه هم ماها چون اونقدری که برای سنش لازمه استراحت نداره نمیگذرم از اون کسی که باعثش شد! از اون ادمای افراطی و بی مغز که همه زندگی شونو خرج کار میکنن گرچه زن و بچه ی خودش راحتن و مشکلی ندارن و کلا سیستمشون با ما فرق میکنه ولی زندگی ما رو بهم ریخت
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۲۹
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.