خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

گریزگاه

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۱ ب.ظ

بعضی آدمها چه زود ناپدید میشوند

یکهو میبینی که دیگر هیچ کجا نیستند..



اولین روز با سرناجی جدید گذشت..
هنوز اول کاره..نسبت به قبل کمی سخت گیره که تو کار ما منطقیم هست..
چقدر امروز خلوت بود
ساعت اول ترم یک با من بود
کلاس بدی نبود تا اینجا ولی هنوز یه تعدادی هستن که نیومدن...
کلاس شلوغی دارم که باز جلسه بعد باید همه چی رو تکرار کنم...
خانومای بزرگن
یه بدی داره اونم اینکه اغلب ترسو هستن و موج منفی...وقتیم بخوان تو عمیق غریق بشن پدرتو در میارن
ولی خب اگه آدمای سردی نباشن خیلی خوش میگذره..
به من که اغلب خوش میگذره کلاسام

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۰۶
سپیدار

نظرات (۱)

منم باخودت ببر استخر خووووو

انشالله که همیشه کلاسات پرانرژی بمونه استاد
بالای هم براش کامنت گذاشتم موشت خصوصی ارسال شده رمزشو لطفا
پاسخ:
بیا خووووووووو

قربونت ♥

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.