خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

همیشه میشود خوب بود

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۴۹ ق.ظ
امروز هم گذشت
خوبه که آدم یاد بعضی خاطراتش که میافته دیگه هیچ حسی بهش دست نده..مثل الان من
به یاد 5سال پیش افتادم..درست یک روز بعد از تاسوعا بود ..روز جمعه..صبح..خیابانهای خلوت..من با جعبه ای در دست..
هتل بستان..و انتظاری گزنده.. آقای معینی..هه!!
پیاده روی در درازای خیابانی خلوت.... مدرس..دادگستری..کتاب فروشی.. خیابان شهید اندرزگو...عکاسی های عکس به دست اطراف..
هیچ کدوم حسی رو برام زنده نمیکنه..
انگار چیزی از ریشه نابود شده..انگار مرده..مرده ای که انگار هیچ وقت هم زنده نبوده!!
تنها یک چیز قلب آدمی را میگزد حتی بعد از سالها!!
آنهم تنها یک واژه است!
فریــــــــــــــــــب ..


دیشب خواهر جان اومد اینجا پیش ما موند و تو اتاق من خوابید..شوهرش نبود .. منم مجبور شدم بخاری رو کمی زیاد کنم به خاطرش..این بود که از سر صبح با سردرد بیدار شدم
ظهرم نباید میخوابیدم که خوابیدم و نتیجش تشدید سر درد شد...البته سرماخوردگیم بی تاثیر نبود
سرماخوردگی تنها حاصلی بود که از کارورزیم به دست آوردم..
در کنار همه اینا این چند روز تعطیلی خیلی خوب بود..گرچه که زود گذشت

به دور از هر شعار و ریایی به یه موضوعی رسیدم مدتیه
وقتی خیلی دلم میگیره و به مسائل زندگیم فکر میکنم و دلم میخواد گریه کنم برای خودم بلکه کمی آروم بشم..یهو اولین چیزی که به ذهنم میرسه همین واقعه عاشورا و کربلاست..با خودم میگم اونا خود خود حق و حقیقت بودن!! اما چطور زیر پا گذاشته شدن و چیا کشیدن از جهل مردمشون..ما که گاهی به حقیم و اغلب به نا حق چه توقعی داریم؟! اصلا درد ما در مقابل درد اونا چیزی نیست!! از ابراز ناراحتی خودم شرم میکنم و دیگه از فکرشون میام بیرون و حقیقتا برام کوچیک جلوه میکنن تمام مشکلات
اینم ازون اتفاقات خوبه که تو زندگیم افتاده..شاید اولش با حالت یاس و ناامیدی بود ولی الان شکل و شمایل دیگه ای به خودش گرفته

من خوبم♥
خدایا شکرت♥
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۳
سپیدار

نظرات (۴)

۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۴ عم قزی جون ツ
چه خوب  :)
ب ما هم یاد بده ایجوری باشم خو :)
پاسخ:
اوهوم :)
بهش فکر کن فقط! :)
بی خیالی خیلی خوبه من که در کل بیشتر از یک دقیقه به چیزی فکر نمی کنم بعد میندازمش دور
خیلی چیز ها به مرور زمان درست میشه بقیه هم فراموش میشه
بعد میبینی همه چیز راه چاره داره جز مرگ
جوونی خیلی حیفه
پاسخ:
خوش به حالت..فکر من از صب که بیدار میشم به شدت درگیره ..التبه الان 2-3روزیه کمتر.فکر کارایی که میخوام یا باید انجام انجامشون بدم اما نشده هنوز آزارم میده..دست خودم نیس :(

۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۵ محمد StigMatiZed
سرتون سلامت

چه خوب نوشته بودید قسمت دوم رو لذت بردم
پاسخ:
:)
میشه رنگ قالبتو عوض کنی؟
من هردفه که میام چشمم خیلی اذیت میشه ونتیجه اش این میشه که دیربه دیربیام وبااین همه پست نخوندت مواجه بشم.
میدونم که خیلی پروم که چنین درخواستی میکنم
پاسخ:
عه؟ واقعا؟؟ خب چرا زودتر نگفتی؟؟
الان عوضش میکنم

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.