خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

یک خواجه ی معروف

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۳۴ ب.ظ

دیشب ناپرهیزی کردیم و جوجه هارو برداشتیم رفتیم پارک

ترافیک بود ولی نه خیلی! اصولا ما روزای تعطیل و آخر هفته هیچ کجا نمیریم خب!

 چرا؟ چون شلوغه و جا نیست -_- بگذریم از جزئیات.....

خلاصه خوب بود و ما بانوان عزیزتر از جان نقشه های شومی کشیدیم در جهت آینده ای زیباتر 

امروزم رفتیم سری به اموات زدیم...تو خواجه ربیع یه آن توجهم جلب شد به کاشی کاریهای قدیمی و حجره های کوچیک که بالاش نوشته آرامگاه خانوادگی..به این فکر کردم بعضی از ما آدما چقدر کوچکیم و کوچک فکر میکنیم که برای اون دنیامون هم سقف این دنیایی میسازیم (البته با توجه به گفته های عده ای مبنی بر با کلاس بودن و این حرفا وگرنه جسارت به سایرین نشه)..مگه فرقی میکنه بعد از مردن تو آفتاب باشی یا سایه؟؟ تو اتاق دربسته با امکانات باشی یا تو حیاط لخت؟ اگه حقیقتا فرقی میکرد پس مامون (قاتل امام رضا ع) باید جایگاه خوبی اون بالاها داشته باشه چون زیر پای امام رضا ع دفنه!! 

به گنبد و بارگاهی که برای جناب خواجه ربیع درست کردن نگاه میکردم..تاحالا تو این سالها داخل اون آرامگاه نشدم! ولی ازونجا ک عاشق معماری قدیمی ایرانی و اسلامی هستم خیلی دلم خواست میرفتم و داخلشو میگشتم..به خصوص درهای کوچکی ک بالا نصب شده بودن...یاد نوشته ای افتادم ک متاسفانه به خاطر نمیارم تو کدوم کتاب خوندم و در صددم حتما پیداش کنم! نوشته بود که جناب خواجه ربیع بنده ای به ظاهر بس مومن بودن..بخشی از عمرشونم عزلت انتخاب کرده و از دنیا دور میشن..تمام مستحبات مفاتیح و انجام دادن و همه ی عمرشون به ذکر و دعا و نماز گذشته..حتی قبری کنده بودن و هرشب داخلش میشدن و تزرع ب درکاه پروردگار...تنها کاری ک انجام نداده بودن جهاد بوده! از قضا حادثه ی کربلا هم در زمان حیات ایشون اتفاق میافته..برای اینکه جهاد رو هم انجام داده باشن تا در پرونده ی اعمالشون ثبت بشه میرن خدمت امام حسین ع و میگن من برای به جا آوردن جهاد در خدمتتون میمونم (این قسمت و درست به خاطر ندارم) اما ظاهرا به دلیل ترس و سختی هایی ک پیش میاد فقط چند ساعتی (یا از قبل واقعه چند روزی) میمونن و برمیگردن به منزل و دیار خودشون..وقتی هم افرادی نزدشون میرن و میگن شما ک اینقدر با خدایی بیا و از امامت دفاع کن در برابر دشمن ایشون میگه من کاری به سیاست ندارم!!!!!!! و فقط عبادت خدا رو انجام میدم و تکلیفمم انجام دادم و همینجا در انتظار مرگم میشینم ... و در جای دیگه ای از همون کتاب یا مطلب خوندم ک با این اوصاف عباداتشون سودی نداشته چون اولا ما در اسلام چیزی بعنوان عزلت نشینی و کناره گیری از دنیا نداریم .دوما کسی که میره جایی دور از دنیا و گناه نمیکنه هنر نکرده!! مهم اینه که تو شرایط باشه و خودشو نگهداره و سوم اینکه کسی که امامشو نشناسه و یاری نکنه به مرگ جاهلیت مرده! و امام و خدا هم ازون فرد راضی نیستن...نتیجه گیری این داستان با خودتون اما اینکه چرا برای چنین فردی چنین گنبد و بارگاهی درست شده خدا میدونه! و اینکه چرا اغلب افراد نمیدونن چه کسی اونجا دفنه و برای زیارتش میرن هم جای تاسفاته.گرچه که خود اهالی مشهد برای زیارت اهل قبور میرن چون از قبرستانهای قدیمی و تنها قبرستان داخل شهره

ولی اگه نگاه کنیم میبینیم زبان حال خیلی از آدمای همین دوره ی خودمونم هست..

سر خاک پدربزرگم فاتحه میخوندیم دیدم رو برومون در یکی ازین حجره ها بازه..تعداد زیادی عکس شهدای دوران دفاع اطراف سردر بود..خیلی کنجکاو شدم برم داخلشو ببینم..کمی نزدیک شدم..توش خیلی شلوغ بود پر از عکس و کتاب و جالب اینکه رخت خواب و وسایل زندگی هم داخلش بود..برعکس بقیه این یه حس خاصی داشت..اینقدر کامل بود ک حس میکردم منزل شخصی کسیه و نباید سرک کشید گرچه درش باز بود..شاید کسی اونجا زندگی میکرد..تصور کنین زندگی با مرده ها..بی آزار ترین موجودات زمین.. و آدمی چقدر باید تنها باشه ک اینطور زندگی رو ترجیح بده..

بعد ازون بهشت رضا..جایی ک بسیاری از قبرها سالیان ساله ک خالی شدن و اجسادشونو مورچه ها و سایرین خوردن..و آدمهایی ک اونجا رو برای پیک نیک انتخاب میکنن...فرش میندازن نهار میپزن و میخورن و میخوابن و قهقهه میزنن بی خیال ترین انسانها باید باشن...وقتی قبرستان با پارک براشون فرقی نداره..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۷
سپیدار

نظرات (۳)


سلام پری ..عیدت مبارک..هرچقدر تو بیای و اسمت رو بذاری سپی من پری صدات میکنم..به دلایلی که واسه خودم دارم..پس سوال نکن..
خدا همه رفتگان رو بیامرزه..نمیدونم شاید هم نظر تو درست باشه درباره اون حجره ها ولی خب از اونجایی که پدربزرگ من توی یکی از اون حجره هاست میخواستم اینم بگم که بابا بزرگم از چندین سال قبل چندتا قبر کنار هم رو خرید برای اینکه خودش وعزیزانش کنارش باشن ..حالا اینکه چرا توی حجره خرید ، چون هرچند وقت یک بار میرفت و به آرامگاه عبدیش سر میزد..ساعت ها اونجا میشست و دعا میخوند..حتی توی قبرش هم خوابیده بوده قبل مرگش..خب شاید حجره رو انتخاب کرده که راحت تر باشه ..فقط خودش باشه و خدای خودش توی اون محل..!
الانم که همونجاست..کنار برادر عزیزش..
پاسخ:
سلام عزیزم :)) باشع

بعد نوشتن متنم به نظر رسید شاید بعضی بخشا زیادی بهم مربوط به نظر برسن.البته که خب هرکسی دلایل و منطقیات خاص خودشو داره شاید بهتر باشه یه چند کلمه شو حذف کنم تا باعث سو تفاهم نشه ولی خب میشنوم از بعضیا که میگن با کلاسه و ...آخه مرده دیگه کلاس ب چه دردش میخوره
ضمن اینکه قدیمیا کلا اعتقاداتشون فرق میکرده..مثلا اغلب قبر میخریدن و هر از گاهی سر میزدن و خودتم میگی پدر بزرگت تو قبر میخوابیدن..خدا رحمتشون کنه..اما متاسفانه جدیدا یه چیزایی میگن آدم شاخ در میاره!! 
خدا همه رفتنگان رو بیامرزع
خداوند از سر تقصیرات خواجه ربیع هم بگذره
و همنین از سر تقصیرات ما
پاسخ:
ان شاالله
:)
خب اونجا منبع کسب درآمد خیلی هاست بپرسید شاید طرح توسعه حرم هم داشته باشن):
پاسخ:
آره دیگه کلی درآمد دارن..هه فعلا ک جا نداره

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.