خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

یک شب بخیر ساده

جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ب.ظ

هم کار می کنم هم مدام به خودم یادآور میشوم که امروز جمعه است کمی استراحت کن اما با یادآوری سفارشهای پذیرفته شده به کارم ادامه میدهم

گرچه مدام حواسم پرت است دقیقا به چی و کجا خودم هم نمیدانم!!؟

میدانم بخش بزرگیش مربوط به حرفهایی میشود که از این و آن میشنوم..

بالاخره هوا تاریک میشود و پارچه های برش خورده را رها میکنم

تصمیم میگیرم کار دیگری انجام دهم اما یادم می آید کارهای جلوی آینه ای مهمترند

نخ و موچین و دسته تیغ و قیچی ابرو برمیدارم و مشغول میشوم...بعد هم فکر میکنم باید چند سانتی از موهای جلوی سرم را کوتاه کنم..قیچی اصلاح را برمیدارم و درحالی که ظرف آشغال را بین خود و کمد میفشارم تا نیافتد موهایم را به سرعت کمی خیسانده و قیچی میزنم...آخیش!بالاخره راحت شدم

وقت شام میرسد...شستن ظرفها و دیدن اتفاقی خندوانه و روز دست چپ ها..یاد قیچی زدن خواهرم میافتم و اینکه چقدر در این زمینه اذیتش میکردم و چقدر هم به خاطر دست چپ بودن به باهوشتر بودن معروف بود از کودکی!! چیزی که شاید هیچ وقت به اثبات علمی نرسید

ناخنهایم را که دوتایشان شکسته کوتاه میکنم و فکر میکنم به اینکه یک ناجی هیج وقت نباید ناخن بلند داشته باشد! آخر غریق بخت برگشته چه گناهی کرده؟؟

در نهایت هم شروع به جمع کردن وسایل روز بعد و درست کردن شربت و ست کردن لباسهایم میکنم

فردا روزیست که کفشهای سفیدم را میپوشم با مانتوی سفید و راه های صورتی روشن و شلوار صورتی کم حال که از آنور آب دوستمان تحفه آورده

انتخاب روسری یا شال بین 60عدد شال و روسری کمی سخت است..بالاخره یک روسری قرمز رنگ که از تبریز برای خودم خریدم را بیرون می آورم

من عاشق روسریم!

لباسهایم را به ترتیب روی صندلی پهن میکنم..چادر..شلوار..مانتو..روسری..جوراب و تمام!

و به فردا می اندیشم و اینکه این روزهای کاری خسته کننده و برنامه ی مزخرفی که توسط فردی حقیقتا فاقد مغز به معنای واقعی ریخته شده کی تمام میشود؟

نشستن برایم دشوارتر شده و تنها به یکی از دو حالت عمودی یا افقی حس خوبی دارم در نتیجه شب بخیر میگویم و خودم را به خوابگاهم میرسانم

و همچنان سرم پر است از افکار جورواجور فردا و فرداهای دیگر...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۲
سپیدار

نظرات (۷)

همین الان متوجه شدم که چرا 70 تا شاگرد میگیرد 55 تا تحویل میدید
همش تقصیر همون دو تا ناخن بلنده است...
اگر جرعت داشتید از لباسای رو صندلی تون عکس بگیرید و بذارید!
پاسخ:
پس حقیقت داره ک چپ دستا خیلی باهوشن :))
جرعت؟؟ میخواین شلوار خارجیمو ببینین؟؟ :)))
۲۲ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۵ سعید یگانه (جاوید)
منم همون که آقا احسان گفت!!
پاسخ:
والا ایشون چیزای زیادی گفتن.کدومش دقیقا؟؟
۲۲ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۲ سعید یگانه (جاوید)
بهرحال ایشون استاد ما هستن. من که نخونده میگم هرچی ایشون بگه:-)

ضمنا احسان جان! ایشون از اساتید این رشته در این شهر هستن. خیلی هم عالیه اگه 70 تحویل بگیرن 55 تحویل بدن!!!!
مورد داشتیم همکارشون 55 تحویل میگرفته 70 تحویل می داده (تا مدتها والدین بچه های استخرهای اطراف دنبال بچه هاشون میگشتن)!
پاسخ:
آقای احسان بیاین هندونه هارو شخصا تحویل بگیرین 
دست شمام درد نکنه با این تعریفاتون :))) والا مفقودی و نقص عضو و کم و زیاد شدن تخصص آقایون همکاره
درود بر آقا سعید عزیز
خوب هستید؟
ببخشید خانم سپیده گرامی....ما ایشونو اینجا دیدیم دیگه همین جا هم حال و احوال میکنیم
ضمنا خانم سپیده زیر سی دی درایوت یه پنل کمه رو کیس....اون محفظه باعث میشه گرد و خاک بره تو مادر بوردت! یا حداقل سوکس بره تو...اونو یه جوری بپوشون
بعد پتویی که استفاده میکنید رو سعی کنید با ملحفه استفاده کنید..اینطوری کرک ها در دراز مدت اسباب حساسیت و اذیت میشه
ضمنا اون سفیده بالای میز کامپیوتر چیه؟
...
ارادتمند اقا سعید عزیز هم هستیم..اون 55 تا تحویل میگیره 70 تا تحویل میده رو خوب اومدید...خخخ
میگم خوب وبلاگ این خانم سپیده رو مصادر کردیما...بگیم خودش بره فقط پیامای ما رو تایید کنه ما بتونیم اینجا چت کنیم ..چطوره؟ خخخخ
پاسخ:
:/
نبخشم چیکار کنم؟
خیلی ممنون از توصیه های ایمنیتون.اون جای درایو و قبلا شکستم بپوشونمش زشت میشه دیگه -_-
با پتومم مشکلی ندارم از ملافه رو پتو بدم میاد
اون سفیده هم پرینتره قابل شمارو نداره اگه نکته دیگم هس بگین حتما :پی
میخواین که رمزو بدم بهتون راحت باشین ؟؟؟


۲۲ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۳ سعید یگانه (جاوید)
احسان جان. قرارمون ساعت 4 صبح همینجا!!!!!!!!!!
فقط ترقه یادت نره :-)
پاسخ:
:|

چشم آقا سعید گل.....
فشفشه هم میارم! خخخخخ
پاسخ:
اینجا حکومت نظامیه برین دم در خونه خودتون
:/
چقد پرمخاطب شدین
:/
پاسخ:
نه بابا دوتا مخاطبن در حال سو استفاده از وب من -_-

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.