یک لقمه
صب باید 8:30 استخر میبودم ولی نمیدونم چرا تا یه رب به 7 پانشدم از جام؟!
بالاخره طوری شد که وقت برای خوردنن صبحانه نبود و همه رو ریختم تو کوله ی عزیزم
آژانس اومد..رفتم سوار شم دیدم دسته کلیدم نیست..برگشتم یکم تو کیفامو گشتم اما نبود..یادمم نیومد کجاست؟!
گفت کرایه 5000 تومن که چون خورد نداشت و نداشتم 4000 تومن حساب کرد :| مسیر طولانی تر ازونو شب قبل 5000 تومن رفته بودیم!!!
خوب شد همه چیز از خونه برده بودم و نیاز ب کمدم نشد وگرنه باید لولاهاشو در میاوردم!
داشتم به همکار و البته دوست عزیز میگفتم که ماشین زنگ زدم آماده بوده الان حوصله ندارم برم بگیرم و میترسم اونجاها گم شم و فردام کار دارم و ...گفت من باهات میام!! من عاشق این دوستم اصن.شوهر خیلی خوبیم داره عاشق جفتشونم اصن :)) کلا پایه ان
با مترو رفتیم ایستگاه آخرش پیاده شدیم و تمام راهم نشسته بودیم.ازونجام رفتیم سوار تاکسی خطی بشیم گفت 6000تومن! همون مسیرو با 4000تومن رفته بودیم..من ک حواسم نبود دوستم گفت و آقاهه ام گفت نه نمیبدم مام راهمونو گرفتیم رفتیم! بعد که دید رفتیم واقعا هرچی صدامون زد برنگشتیم! یه تاکسی رسید و سوار شدیم و تو مقصد 3000 تومن ازمون گرفت :| من فقط خراب این نون حلالیم که بعضیا سخت دنبالشن!!!
ازین سر شهر به نیم ساعت رسیدیم اون سر شهر بین راهم فهمیدم دسته کلیدمو جا گذاشتم تو مهمونی شب قبل!!! حالا اینکه به چه دلیل از کیفم درش آوردم هنوز نمیدونم!!!
یه 40 دقیقه ایم اونجا معطلی و بعدم گرفتن کلیدا و رسوندن دوست جان و پمپ بنزین و خونه ساعت 9 خسته و کوفته :(
ولی خدا خیر تعمیرکارو بده برادر دوست و همکار سابقمه هم کارش عالی و بی نقصه هم خیلی کم باهام حساب میکنه
فردا هم تولد جوجه خان و بنده احضار شدم از صبح در خدمت باشم -_-