خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

من زبون بسته

چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۰۵ ق.ظ

والا واقعیت اینه که اصلا برا رسیدن ماه رمضون لحظه شماری نمیکروم! تازه همشم میگفتم چه زود اومد!!!

از خوب و بدش بگذریم

هر سال ماه رمضون برام یه فرصت استراحت بود ولی امسال نه!

بشدت خسته کننده با مقدار عریض و طویلی بی خوابی دیوانه کننده بعلاوه انواع فکر و خیالهای درهم و آشفته که دقیقا این بخشش از همه بدتر بود...

دو روز دیگه تموم میشه و تا حدی ازین کرخی و بی حالی میام بیرون و البته که با مسائل جدیدتری روبرو میشم ... شاید نه خیلی جدید اما دست کم جدی تر از حالا

به هر حال ازینکه دو روز دیگه تموم میشه مشعوفم ( خدایا ببخشیدااا ) 

اینقدر گره رو گره رو گره اومده که دیگه فقط نشستم و نگاه میکنم! چون حقیقتا دیگه نمیدونم باید چکار کرد

کلا ماه رمضونا افسرده میشم! شایدم برای همین الان دارم پرت و پلا میگم!؟


پ.ن

وقتی چیزی رو زوری قبول کنی و با سختی انجامش بدی بالاخره یه روزی میرسه که میذاریش کنار (سوء تفاهم نشه منظورم روزه و... نیست)

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۲۳
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.