خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

دو تن در من

دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۵۷ ب.ظ

بعضی وقتا برای فرار از یه موقعیتی میریم خودمونو میندازیم تو یه چاه دیگه!

بعد یهو وسط راه میبینیم چقدر سردرگمیم!

نه خوشحالیم از کاری ک کردیم نه مطمئن از درستیش!!

شاید یه چیزاییم از دست دادیم...

این حس خیلی بده

نمیدونم چرا یهو اینهمه متغیر میشم؟! یه لحظه تو نقطه ی جوش و لحظه ای بعد انجماد!!

انگار دوتا آدم در من دارن زندگی میکنن همزمان...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۲۰
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.