خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

خیرخواهی های شرگونه

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۴:۱۶ ب.ظ

آدماییم که مثلا خیلی دوسمون دارن واقعا جالب و عجیبن!! کلا فکر نمیکنم خدا مخلوقی عجیبتر از انسان افریده باشه...

وقتی میبینن و میفهمن که حالت خوب نیست، اعصابت بهم ریخته اس یا بی حوصله ای... با تمام قوا به میدون میان و بدترت میکنن.. تا میتونن به پرو پات میپیچن و اینقدر نیش و کنایه و بداخلاقی... اخرشم یه دعوایی راه میافته و قهر میکنن!!

خب اگر من میتونستم به شما خانواده!!!! گرامی بگم چه مرگمه و میدونستم کمی ازتون ساخته اس قطعا اینکارو میکردم وقتی نگفتم و نمیگم ینی نمیشه!! ینی گفتنش دردی از من و شما دوا نمیکنه فقط اوضاع رو حادتر میکنه حالا به هر دلیلی! یا گندی که من زدم خیلی بزرگه یا پدر و مادرا اغلب ظرفیت شنیدن مشکلات بچه هاشونو ندارن و از کاه کوه میسازن و به جای کمک کردن با نیش و کنایه های مادام العمر!!!!!!! زجرکشش میکنن..

نگین میتونی به روت نیاری!!! من خدای طبیعی کردن و به رو نیاوردنم اما بعضی اتفاقا اینقدر بدن و اینقدر داغونت میکنن که بالاخره یه بخشش میزنه بیرون و خودشو نشون میده... ینی اگر در اون حد کمم معلوم نشه سکته قطعیه!!

خب وقتی میبینین کسی دردی داره و بهتون نمیگه!! پاپیچش نشین.. بذارین چند روز تو حال خودش بمونه.. بزور نخواین حال کسیو دگرگون کنین.. گاهی وقتا فقط باید زمان بگذره تا ادم بتونه یه چیزایی رو هضم کنه.. 

چرا ماها بلد نیستیم درد رو درد کسی نذاریم؟؟؟

چرا بچه و زن و شوهر و جزو مایملکمون حساب میکنیم؟؟؟ نه یک موجود مستقل!

چرا اصرار میکنیم برامون درد دل کنن و حرف بزنن بعد یا تو روشون میشینیم به نصیحت و پرت و پلا گفتن یا تو ذهنمون قضاوتش میکنیم

گذشته ازینا اگر بچه شما یا همسر شما دردشو بهتون نمیگه فکر کنین به اینکه چقدر از واکنش شما بیزاره. تا چه حد به شما بی اعتماده و شما نتونستین امنیت بهش بدین با بودنتون.. به حاطر همون قضاوتا و واکنشای عیر منطقی که داشتین و دارین...


از این دید و بازدیدا و تعطیلات نوروز بیزارم واقعا.. از غصه خوردنای الکی فامیل و دوست و آشنا به خاطر مجرد بودنم تا این سن!!! از اینکه تنها آرزوی خوبی که بلدن همینه که " ایشالا ازدواج کنی بزودی" از اینکه فکر میکنن دختری که سنش از 30 گذشته و مجرده و میخواد مستقل باشه و تنها زندگی کنه دختر سالمی نیست.. و کلا آدمی که مجرد مونده آدم سالمی نیست.. 

والا بلا من اگر خودمو میشناسم میدونم چی میخوام از زندگیم.. یاد بگیریم اگر میخوایم دعایی در حق دیگران کنیم چیزی که خودمون فکر میکنیم خوبه نباشه!

خوب برای هر کسی یه چیزه و بهترین تو نگاه آدما متفاوته



از دلایل بزرگی که روز بروز بیشتر ترقیبم میکنه به زندگی مستقل و تنها

مطمئنم یه روز خیلی نزدیک به این خواستم میرسم

و حتی اگر بتونم از این شهر میرم... 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۰۶
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.