خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

تهی

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۱۹ ب.ظ

همه چیز یه جوریه

انگار دارم از خودم بیرون میام

دارم از خودم خالی میشم

رو برو شون با واقعیتا خیلی سخته

پذیرفتن شون سخت تره

انداختن تقصیرا گردن بقیه خیلی راحته اما باعث میشه هیچ وقت ازاد نشی

تمام مدت فرار کردم

همیشه از همه چیز فرار کردم

حالا دارم میپذیرم

هیچ جوری ممکن نبود جز با همین قرنطینه ی زورکی

تموم میشه این روزا هم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۲۸
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.