خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

کیمیاگر

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۸ ب.ظ

وقتی قرار باشه بمیری چه فرقی میکنه امروز یا فردا؟

این یه جمله از کتاب کیمیاگر نوشته پائولو کوئیلو هست. حدودی البته عین جمله فک کنم یکم فرق داشت منم حسش نیس الان برم بگردم پیداش کنم 

راجع به این نویسنده چیزای خوبی نشنیدم ولی این تنها کتابی بود که ازش خوندم و بقدری جذاب بود که ۱۰ شب شروعش کردم و ۱ شب تموم شد! بعد با خیال راحت رفتم خوابیدم

یک داستان شهودی و فلسفی. خیلی ساده و در عین حال جذاب و دلنشین!

کسی که اینو به من معرفی کرد هدفش توجه به قدرت تفکر و بعد خداشناسیش بود

جالب بود. جالب!

شماهم بخونید اگر دوست داشتین

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۱۱
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.