خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

خودم و خودم

دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۵۷ ب.ظ

آدم باید یه طوری خودشو بسازه و زندگیشو پیش ببره که برای هیچ کاری به هیچ کسی نیاز نداشته باشه.

حتی برای گردش و تفریحش آویزون کسی نشه

باید بشه راحت از خیلی چیزا گذشت حتی آدما یا بهتره بگم مخصوصا آدما!

بعد از اینکه همیشه فکر میکردم نباید تنها بمونم و لااقل یک دوستی صمیمی باید داشته باشم حالا مدتهاست فهمیدم هیچ بایدی وجود نداره!

من نمیتونم با آدمایی که بودن باهاشون خوشحالم نمیکنه و طرز فکرشون خییییلی سطحی و کوچیکه دوست بمونم تنها به این دلیل که نباید تنها باشم!

بهیچ وجه

از تنهاییم کاملا هم رضایت دارم.. بیش باد..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۱۹
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.