خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

منِ موقتی

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۴۰ ب.ظ

دختر خوب بودن خیلی سخته مخصوصا وقتی کارت باباتو میبری خرید میکنی تا مدتهای طولانی باید خیلی خوب باشی!

عصبانی نشی از کوره در نری جواب سر بالا ندی جواب منفی ندی...خلاصه

و اینکه

قبلا خودم تو همه چیز مُحِق میدیم. اینکه چون من تو این خونه زندگی میکنم باید تو همه چیز نظر بدم و دخالت کنم

و چون منو به این دنیا آوردن پس من تا آخر عمرم باید تو همه چیز شریک باشم 

ولی حالا دیگه اینطور فکر نمیکنم

من بخشی از این زندگی هستم فقط همین!

و به هر حال مستاجرم تا زمانی که بتونم مستقل بشم کاملا

خب حالا از خیلی چیزا کمتر ناراحت میشم و کمتر حرص میخورم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۲۴
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.