خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

بهشتِ خارج

سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۵ ب.ظ

شمام دوست دارین برین خارج؟؟

اعتقادتون اینه که اونجا هر چی باشه ازینجا خیلی بهتره؟؟

اونجا ایده آله برا زندگی؟؟

و کلا باید از ایران رفت؟؟

 

اینارو خیلیا میگن البته و من مطمئنم اغلبشون شناخت درستی از واقعیت ندارن!

خیلیاشون حتی تخصص آنچنانی یا سواد درست حسابیم ندارن

امروز شنیدم یکی از اقوام قصد رفتن داره. جالبیش اینه که طرف اینجا با سهمیه دانشگاه آزاد قبول شد ولی عرضه نداشت همونو تموم کنه!! نصفه ولش کرد.. هیچ کار خاصیم بلد نیس.. تخصصش راننده تاکسی بودنه. ینی کترش اینجا همینه. فکرم نکنین خیلی سن و سالی داره! حدود ۳۵-۶ سالشه

بخش زیادی از خرج زندگیشم باباش میده. فکرم نکنین باباش پولداره هاا! نه بابا وام میگیرن و از گلوی خودشون میزنن میریزن تو حلق اقا زاده و همسر و فرزندانش

الانم تمام دار و ندار زندگی رو که به بدبختی جمع کردن فروختن دارن تشریف میبرن بصورت قاچاقی!! و پناهنده بشن

نمیدونم شما چقدر از وضعیت پناهنده ها شنیدین.. چه مدت و چه جوری باید تو تحقیر و فلاکت زندگی کنن تا بتونن اونجا بمونن.. تازه اگر اونطرف مرز همه چیشونو ندزدن و خودشونو خانواده شون زنده و سالم بمونن!!

و ازون مرحله ام ک رد شن تازه ملحق میشن به بخش عظیمی ک احتمالا باید تو گرمخونه ها بخوابن!

و از فرداش تو رستورانا و سرویسای بهداشتی و هر جایی که فکر کنین دنبال کار ظرفشویی و رخت شویی و نظافت و ... باشن بلکه بتونن زنده بمونن

و تمام مدتم بعنوان یک شهروند خارجی درجه چندم با دیده ی تحقیر نگاه بشن!

حالا تا کی بتونن این وَع و تحمل کنن خدا میدونه..

من کسی رو میشناسم ک جزو نخبه ها بود و سالها پیش رفت... و بعد از ۱۰-۱۵ سال نهایتا تونست تو یکی از کشورای عربی موقعیتی برای خودش دست و پا کنه

کسیو میشناسم که از ۴۰ سال پیش رفته و هنوز حسرت آرامش اینجا رو داره

نمیگم خیلی همه چیز گل و بلبله و اونجا هم همه چیز بد

اما اگه خوبه برای خودشون خوبه!! نمیدونم ادمایی ک اینجا با چشم و همچشمی زندگیاشونو زهر میکنن چطور میتونن با شرایط زندگی اونجا کنار بیان؟!

فکر میکنم مردم ما اغلب دچار توهمات خودشونن

کسی که بخواد و بتونه پیشرفت کنه همینجا بهترین جاست! و اگه اینجا تو اینهمه بریز و بپاش نتونه قطعا اونجا هم نمیتونه

مردم ما به ۸ ساعت کار واقعی!!!! بدون ساعت استراحت و نماز و تعقیبات و نهار و صبحونه عادت ندارن!! چه جوری میشه که اونجا رو تحمل میکنن ؟؟

تجربم بهم میگه اگر کسی خودش یا اقوامش اون ور زندگی و کار میکنن و میان هزار و یک تعریف میکنن و چه چه و به به میکنن، گفتن شغل خود اون ادم و حتی همسرش دقیقا چیه و قابل جستجو بود درسته اما اگر نگفتن شک نکنید که پایین رده ترین کارهارو دارن انجام میدن تا از گرسنگی نمیرن!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۱۵
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.