خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

بچه های من

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۴ ق.ظ

پدر و مادرا وقتی سنشون میره بالا واقعا مثل بچه ها میشن گاهی

اینو وقتی بیشتر حس میکنید که تو سنین بالا هنوز دارید باهاشون تو یه خونه زندگی میکنید و زمان نسبتا زیادیم تو خونه و در دسترس هستین

مامان من برای فرار از بابام میخواد هر جا من میرم باهام بیاد.. بابام دوست نداره تنها باشه کلا و تا بهش تعارف کنی اونم پا میشه میاد! اگرم تو خونه بمونه و نبریمش و بهش تعارف نکنیم بیاد بعدش کلا باهامون قهره :/

و این میشه که من گاهی برای خرید یه چیز ساده باید 2نفر دیگه رو هم با خودم ببرم !! بعضی وقتا حتی مجبورم از رفتن انصراف بدم چون خریدام ممکنه طولانی بشه یا از یه راه دور بخوام خرید کنم که بابا هم اصلا حوصله نداره!

هم میخوان بیان هم همه چیز طبق میلشون باشه و البته بیشتر ددی جان اینجورین

اگرم بگم میخوام خودم تنها برم و شماها نیاین کلی ناراحت میشن و بهشون بر میخوره و .....

جدا یه وقتایی جز کوبیدن سرم به دیوار هیچ راه دیگه ای برام باقی نمیمونه..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۲۹
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.