خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

دختر چوپان

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۴۷ ب.ظ

از خیلیا شنیدم که میگن اگر دوباره به دنیا بیام کاش تو فلان کشور باشم ...

من اگر قرار بود دوباره به دنیا بیم دلم میخواست یه دختر عشایر باشم . البته ناگفته نماند که اگر یه پسر بودم در مجموع راضی تر بودم چون دنیا به شکل بی رحمانه ای برای این جنس ساخته شده انگار! بگذریم

یه دختر عشایر ساده که یه سری کارا و هنرا رو باید یاد بگیره و زمان خاصیم ازدواج و ادامه زندگی.. طبیعت دشت کوه گوسفند مرغ خروس و ..

به نظرم وقتی به زنها ظلم شد که تو هر کاری واردشون کردن

در واقع از ذات خودشون دورشون کردن با یه سری شعارهای پوچ و بی اساس

در کل ما ادما با یکجا نشین شدن ظلم کردیم به خودمون

وابسته شدیم و فکر کردیم اینجا سرای ابد ماست و تا تونستیم جمع کردیم و فخر فروختیم..

عشایر میدونن هیچ چیز حتی سقف رو سرشون ابدی نیست.. بارشونو سنگین نمیکنن.. و قبل از اینکه به خاکی عادت کنن ترکش میکنن

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۲۸
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.