به حست اعتماد کن
خب عنوان من پذیرفته شد حالا مونده استاد کپلک ( راهنمای دوم), ارشاد و راهنمایی بفرمایند برای شروع
دوست محترم هم همین اول کار از شواهد پیداست پشیمون شده و منتظره من بهش بگم خب بیا مثل من کار کن.. منم نگفتم! همیشه همینطوریه تصمیمات احساسی میگیره بسیار هم پافشاری میکنه که انگار خیلی فهمیده است و سنجیده تصمیم گیری کرده ولی بعد کم کم میبینه حق با من بوده!
بگذریم.. به هر حال ادمها پر از تفاوتن
شما به حستون چقدر توجه میکنید؟
مثلا در برخورد با یه آدم یا یه مکان و موقعیت جدید اگر حستون بهش خوب نباشه چیکار میکنین؟
من همیشه متوجه این موضوع میشم ولی میگم نه دلتو بد نکن ...
اما الان کاملا مطمئنم که وقتی همون اول حسم بده باید کاملا بهش توجه کنم و از اون جریان فاصله بگیرم!
هرچی به گذشته نگاه میکنم میبینم همینجوری بوده.. اونایی که حسم بهشون بد بوده اخرش زهرشونو ریختن و ثابت کردن
حالا دیگه بعد از این میخوام بهش توجه کامل کنم بعد از این
تلویزیون چه باحال شده راستی نشون میده پسره دوست دختر داره براش ماشین خریده و خونه اجاره کرده و رفت و امد دارن 🤦🏻♀️ بعد حالا رفته خواستگاری یکی دیگه و میخواد با اون ازدواج کنه
رفیقشم داره بهش یاد میده که چه جوری دختره رو دک کنه 😐
یعنی هرچی بلد نباشین تی وی یادتون میده نگران نباشین
حالا من هیچ وقت تلویزیون نمیبینم.. اتفاقی اون تایم بیکار بودم دیدم
شیرین کاری امروزمم اینکه تو اتاق وسطی دوتا سوراخ با دلر ایجاد کردم که دومی به اعن خورد و خیلیم ناجور شد بعد به یه بدبختی دورتا دور پیچو مقوا چپوندم و چسب ریختم و روشم لاک سفید زدم
لاکام دیگه فقط به همین کار میان جدیدا
اصلا استاد ماست مالیم
سواراخا هم واسه اویز کردن دو عدد گلدان بود
اعتیاد گلی پیدا کردم