رنگ و لعاب
دخترا تو یه سنی دوست دارن خودشونو نقاشی کنن خیلیم طبیعیه به نظرم
خب منم در کودکی شیطنتهایی داشتم از جمله اینکه هر وقت تنها میشدم قوطی رژای مامانو میبردم و هی امتحان میکردم و میشستم بعدم حوله ی زبر و محکم میکشیدن رو لبام که ردش نمونه و دور لبام مث پسر شجاع قرمز میشد. همون که بهش میگن رژ لب و حومه منتها اونجا تاثیر جریان خون زیاد بود!
حالا کشوی لوازم ارایشم پره اما مرتب باید بریزم دور. اوناییم که هست این و اون بهم میدن
اصلا حس خوبی به خودم ندارم وقتی خیلی به صورتم میمالم. وقتی با صابون میشورن حالم خوب میشه خیلی :))
تنها چیزایی که بیشتر اوقات استفاده میکنم یه رژ غیر تابلو و کم رنگ و یه خط خیلی باریک سورمه با خلال دندون! اونام از وقتی که کم خونیم شدید شد و خیلی بی حال و شبیه مریضا میشم گاهی
واقعیت دیگه هم اینکه دلم میخواد راحت باشم. وقتی قراره بذم بیرون سریع آماده بشم. اگه مجبور شدم صورتمو بشورم غمم نباشه.. کلا رها و ازاد
و اصلا اینهمه وقتم ندارم که جلوی اینه بگذرونم. حس میکنم تلف میشه
بعدم من همینم دیگه! خب واقعا نظر بقیه مهم نیست، مهم برای خودم اینه که مرتب باشم لباسام همخونی داشته باشن و عطرم و زده باشم
نمیدونم چطور بعضیا اون حجم مژه غیر طبیعی رو روی پلکشون تحمل میکنن و احساس زیباییم میکنن حقیقتا! یا هر دفعه یه عالم لوازم ارایش رو سر و صورتشون خالی میکنن که اغلب هم بوی نفرت انگیزی دارن و نشون از فیک بودن محصولات و مالیدن زیادیه!
نمیدونم والا یا من خیلی بی حالم یا اونا خیلی باحال؟!